پنجشنبه 01 آذر 1403
EN

كعبه

كعبه معظمه

۱. در قرآن
در قرآن هفده مرتبه نام بيت الله آمده است: دو بار با عنوان «كعبه»؛ هفت بار با عنوان «البيت»، يك بار «بيت»، دو بار «البيت الحرام»، دو بار «البيت العتيق»، يك بار «بيتك المحرّم»، و دو بار «بيتى». در قرآن پانزده بار نيز عنوان «المسجد الحرام» آمده است.
(وَ إِذْ بَوَّأْنا لإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِى شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِىَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ)
«و آنگاه كه براى ابراهيم جاى خانه [كعبه‏] را تهيه ديديم كه چيزى را با من شريك مساز و خانه مرا براى طواف‏ كنندگان و به نماز ايستادگان و ركوع‏ كنندگان سجده‏ گر پاكيزه كن.»
(وَ أَذِّنْ فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ)
«و در ميان آدميان بانگ حج در ده تا پياده و بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى آمده باشد، سوى تو آيند.»
(وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ)
«و آن هنگام كه ابراهيم پايه‏ هاى آن خانه‏ - كعبه - را با اسماعيل بالا مى‏برد، گفتند: پروردگار ما، از ما بپذير، زيرا شنواى دانا تويى.»
۲. وجه تسميه كعبه
اطلاق نام كعبه بر بيت الله، به دليل مربّع بودن آن دانسته شده است. در روايتى آمده است كه اين خانه، برابر بيت المعمور قرار دارد كه آن نيز مربع است. بيت المعمور نيز موازى عرش خداست كه عرش بر پايه چهار ركن قرار داده شده كه عبارت است از: سبحان الله، والحمدلله، و لا اله‏ الا الله، و الله اكبر.
كعبه را بيت العتيق نيز ناميده‏ اند كه در يك معنا، به معناى خانه قديم است. در روايتى، عتيق به معناى حر و آزاد آمده است؛ يعنى برخلاف خانه‏ هاى ديگر كه متعلق به اشخاص است، اين خانه از هر نوع تملكى آزاد است.
خداوند، خانه خويش را «كعبه»، «البيت‏ الحرام»، «البيت‏ العتيق» نام نهاد. برخى، «بيت‏ المعمور» را نيز نام ديگرى براى كعبه دانسته‏ اند.
۳. برخي اسامي خانه خدا و ريشه‌هاي آنها
۳. ۱. كعبه‏
قرآن‏
(جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيمًا لّلنَّاسِ؛ خداوند، كعبه بيت الحرام را براى استوارىِ كار مردم، قرار داد).
حديث‏
روايت شده است كه از امام صادق عليه السلام سؤال شد كه چرا كعبه را كعبه ناميده‏ اند. فرمود: «از آن جهت كه چهار گوش است».
به ايشان گفته شد: براى چه چهارگوش است؟ فرمود: «بدان جهت كه در مقابل« بيت المعمور» است و آن هم چهارگوش است».
به ايشان گفته شد: براى چه بيت المعمور، چهار گوش است؟ فرمود: «چون در برابر عرش است و آن، چهارگوش است».
به ايشان گفته شد: براى چه عرش، چهارگوش است؟ فرمود: «چون كلماتى كه اسلام بر آنها استوار است، چهارتاست: سبحان الله، الحمد لله، لا إله إلاالله و الله أكبر».
۳. ۲. بيت العتيق‏
قرآن‏
(ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ؛ سپس آلودگى‏ ها را از خود بزدايند، به نذر خويش وفا كنند و برگرد بيت العتيق، طواف كنند).
(لَكُمْ فِيهَا مَنفِعُ إِلَى‏ أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ؛ براى شما در [حيواناتِ‏] قربانى، منافعى است، تا سرآمدى معيّن. سپس جايگاه آنها، به سوى بيت العتيق است).
حديث‏
• ابان بن عثمان: از امام باقر عليه السلام پرسيدم: چرا كعبه را بيت عتيق (خانه آزاد) ناميده‏ اند؟ فرمود: «چون خانه‏ اى است آزاد و رها شده از سلطه مردم و هيچ كس، مالك آن نيست».
• ابو حمزه ثمالى-: به امام باقر عليه السلام در مسجد الحرام گفتم: خداوند، چرا اين خانه را عتيق ناميد؟ فرمود: «هيچ خانه‏ اى نيست كه خدا بر روى زمين قرار داده باشد، مگر آن كه صاحب و ساكنانى دارد كه در آن، سكونت مى‏ گزينند، جز اين خانه كه جز خداى‏ عزوجل، صاحبى ندارد و آزاد است».
• امام صادق عليه السلام: خداوند عزوجل در ماجراى نوح، همه زمين را زير آب برد، جز خانه خدا را. آن روز، اين خانه، «عتيق» نام نهاده شد؛ چرا كه آن روز از غرق شدن رها شد.
• امام صادق عليه السلام آن گاه كه از ايشان پرسيده شد: چرا كعبه، بيت العتيق ناميده شد؟ -: چون خداوند، آن را از توفان، آزاد كرد.
۳. ۳. بيت الحرام‏
قرآن‏
(جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيمًا لّلنَّاسِ؛ خداوند، كعبه بيت الحرام را براى استوارىِ كار مردم، قرار داد).
(رَّبَّنَا إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرّيَّتِى بِوَادٍ غَيْرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوةَ فَاجْعَلْ أَفِدَةً مّنَ النَّاسِ تَهْوِى إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُم مّنَ الثَّمَرَ تِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ؛ پروردگارا! من [بعضى‏] از ذريّه خويش را در سرزمينى خشك، كنار خانه حرام تو قرار دادم- پروردگارا- تا نماز بر پاى دارند. پس، دل‏هاى مردم را شيفته آنان ساز و از ميوه‏ ها روزى‏ شان كن. باشد كه سپاس‏گزارى كنند).
حديث‏
• حنان: به امام صادق عليه السلام گفتم: چرا كعبه را «بيت الله الحرام» ناميده‏ اند؟ فرمود: «چون بر مشركان حرام است كه وارد آن شوند».

۴. فضيلت كعبه‏ در قرآن و روايات
۴. ۱. اوّلين خانه بنا شده براى مردم‏
قرآن‏
• (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لّلْعلَمِينَ؛ يقيناً اوّلين خانه‏ اى كه براى مردم‏ بنا شده، همان است كه در مكّه است، فرخنده و هدايتگر براى جهانيان).
• (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لّلنَّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَ هِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى‏ إِبْرَ هِيمَ وَ إِسْمعِيلَ أَن طَهّرَا بَيْتِىَ لِلطَّا ل فِينَ وَ الْعكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ؛ و زمانى را [به ياد آر] كه كعبه را محلّ گردآمدن مردم و ايمن قرار داديم. و از جايگاه ايستادن ابراهيم (مقام ابراهيم) نمازخانه بگيريد. و با ابراهيم و اسماعيل عهد كرديم كه خانه‏ ام را براى طواف كنندگان، عبادت كنندگان، ركوع‏ كنندگان و سجده‏ كنندگان، پاكيزه سازيد).

حديث‏
• پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: نخستين مسجدى كه در زمين قرار داده شد، كعبه بود و سپس بيت المقدّس، و ميان اين دو، پانصد سال فاصله بود.
• امام على عليه السلام در باره آيه: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا): پيش از كعبه هم خانه‏ ها بودند؛ ولى كعبه، اوّلين خانه‏ اى بود كه براى پرستش خداوند، قرار داده شد.
• المستدرك على الصحيحين: مردى از على عليه السلام درباره آيه: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا) پرسيد كه: آيا كعبه، اوّلين خانه‏ اى است كه بر زمين بنا شد؟ فرمود: «نه؛ ولى اوّلين خانه‏ اى است كه بركت، هدايت و مقام ابراهيم در آن قرار داده شد و هر كه وارد آن شود، ايمن است».
• امام باقر عليه السلام در باره آيه: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا؛ يقيناً اوّلين خانه‏ اى كه براى مردم بنا شده، همان است كه در مكّه است، فرخنده: كعبه، اوّلين بقعه‏ اى است كه از زمين، آفريده شد. سپس زمين از آن گسترش يافت.

۴. ۲. گرامى‏ ترين خانه‏ ها
• پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: گرامى‏ ترين خانه‏ ها بر روى زمين، چهار خانه‏ اند: كعبه، بيت المقدّس، خانه‏ اى كه در آن قرآن بخوانند و مساجد.
• پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وقتى كعبه را طواف كرد و به رُكن يَمانى رسيد و پس از آن كه سر را به سوى كعبه بلند كرد فرمود: ستايش، خدايى را كه تو را شرافت وعظمت بخشيد و ستايش، خدايى را كه مرا به پيامبرى برانگيخت و على را امام قرار داد. خدايا! بهترين بندگانت را به سوى آن ره‏نمون باش و آن را از بندگانِ بد خويش، دور بدار.
• امام باقر عليه السلام فرمود: «خداوند، هيچ خانه‏ اى را بر روى زمين، محبوب‏تر و گرامى‏ تر از آن، نيافريده است» و به سوى كعبه اشاره نمود [و فرمود:] «از روزى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد، در كتاب خويش، ماه‏هاى حرام را به خاطر حرمت آن، حرام ساخته است: سه ماه پياپى براى حج (شوّال، ذى قعده و ذى حجّه) و يك ماه جدا براى عمره كه رجب است».
• امام صادق عليه السلام: اين، خانه‏ اى است كه خداوند به سبب آن، بندگانش را به عبادت فرا خوانده است تا طاعت آنان را در آمدن به سوى آن بيازمايد. پس آنان را به گراميداشت‏ و زيارت آن برانگيخته و آن را جايگاه پيامبرانش و قبله‏ گاه نمازگزاران ساخته است.
• امام صادق عليه السلام: خداوند عزوجل از هر چيزى، چيزى را برگزيد و از زمين، جايگاه كعبه را.
• امام صادق عليه السلام- به نقل از پدرانش عليهم السلام، در وصف كعبه-: خانه خدا در روى زمين، حجّت خدا بر بندگان اوست.
۵. استحباب ورود به كعبه
• پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: هر كس وارد كعبه مى‏شود، در يك حسنه وارد مى‏شود و از يك گناه، آمرزيده بيرون مى‏ آيد.
• امام باقر عليه السلام: پدرم مى‏ فرمود: «كسى كه وارد كعبه مى‏شود، در حالى وارد مى‏ شود كه‏ خداوند از او راضى است و پاك از گناهان بيرون مى‏ آيد».
• امام باقر عليه السلام آن گاه كه در باره ورود به كعبه از ايشان پرسيدند: ورود به آن، ورود به رحمت خداست و بيرون آمدن از آن، خروج از گناهان است و در باقى مانده عمرش، از گناهان، مصون است و گناهان گذشته‏ اش آمرزيده است.
• امام صادق عليه السلام آن گاه كه در باره ورود به كعبه از ايشان پرسيدند: آرى، اگر مى‏ توانى، چنان كن و اگر از ازدحام بيم دارى، خود را به رنج ميفكن.
۶. بناى كعبه‏ در روايات
• پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند، جبرئيل عليه السلام را نزد آدم و حوّا  فرستاد و به آن دو فرمود: «براى من، خانه‏ اى بسازيد». جبرئيل عليه السلام برايشان نقشه كشيد. آدم، حفر مى‏ كرد و حوّا  [خاك را] منتقل مى‏ كرد، تا اين كه به آب رسيد. از زير آن، ندا آمد: «بس است، اى آدم!». پس چون خانه را ساختند، خداوند به او وحى فرمود كه بر گِرد آن، طواف كند و به او گفته شد: «تو اوّلين كس هستى و اين، اوّلين خانه است». سپس قرن‏ها گذشت، تا آن كه نوح، آن را ديدار كرد و سپس قرن‏ها گذشت تا آن كه ابراهيم، پايه‏ هاى آن را بر افراشت.
• امام باقر عليه السلام: آغاز اين خانه، چنان بود كه خداوند- تبارك و تعالى- به فرشتگان فرمود: (إِنِّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَةً؛ من در زمين، جانشين قرار مى‏ دهم). فرشتگان پاسخ دادند: (أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدّمَاءَ؛ آيا در آن، كسى را قرار مى‏ دهى كه در آن، فساد مى‏ كند و خون‏ها را مى‏ ريزد؟). خداوند از فرشتگان، روى گرداند. آنها ديدند كه اين روى گردانى، از خشم خداست. پس به عرش او پناهنده شدند. خداوند به يكى از فرشتگان فرمان داد تا در آسمان ششم، در برابر عرش او خانه‏ اى به نام «ضُراح» برايش بسازد. پس، آن را براى آسمانيان قرار داد و هر روز، هفتاد هزار فرشته طوافش مى‏ كنند و باز نمى‏ گردند و استغفار مى‏ كنند.
پس چون آدم به آسمان دنيا فرود آمد، خداوند فرمانش داد كه اين خانه را- كه در مقابل آن بود- ترميم كند. پس خداوند، اين (كعبه) را براى آدم و نسل او قرار داد، همچنان كه آن خانه را براى آسمانيان قرار داده بود.
• ابو خديجه: به امام صادق عليه السلام گفتم: چرا كعبه را بيت عتيق (خانه آزاد) نام نهاده‏ اند؟ فرمود: «خداى عزوجل از بهشت، حجر الأسود را براى آدم، فرود آورد. خانه كعبه، دُرّى سفيد بود. پس خداوند، آن را به آسمان، بالا برد و پايه‏ اش باقى ماند و آن، در مقابل اين خانه است و هر روز، هفتاد هزار فرشته وارد آن مى‏ شوند كه هرگز دوباره به سوى آن باز نمى‏ گردند. خداوند به ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام فرمان داد كه كعبه را بر همان پايه‏ ها بنا نهند».
• امام صادق عليه السلام: جايگاه كعبه، سرزمينى مرتفع و سفيد بود كه همچون خورشيد و ماه مى‏ درخشيد، تا آن كه از دو فرزند آدم، يكى ديگرى را كشت. پس آن، سياه شد. چون آدم فرود آمد، خداوند همه جاى آن زمين را براى او بالا آورد، تا آن را ديد. سپس‏ فرمود: «همه اين، از آنِ توست». گفت: خدايا! اين زمينِ سفيدِ درخشان چيست؟ فرمود: «آن، زمين من است».
• امام على عليه السلام- در باره آيه (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ‏؛ يقيناً اوّلين خانه‏اى كه براى مردم بنا شده، همان است كه در مكّه است) -: اوّلين خانه‏ اى كه براى مردم قرار داده شد و خجسته بود و در آن هدايت و رحمت و بركت بود [، كعبه بود] و ابراهيم، نخستين كسى بود كه آن را بنا كرد. سپس قومى از عرب و از طايفه جُرهُم آن را ساختند. سپس ويران شد و قريش، دوباره آن را بنا كردند.

۷. كعبه نخستين خانه در زمين‏
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ.
«همانا نخستين خانه‏ اى كه براى مردم قرار داده شد، خانه‏ اى در بكّه است كه مبارك گردانيده شد و آن هدايتى براى جهانيان است.»
تاريخ بناى كعبه به درستى روشن نيست. احاديث و اقوال مورّخان در اين باره، به دو دسته كلى تقسيم مى‏شود:
دسته نخست مى‏ گويند: حضرت ابراهيم عليه السلام كعبه را ساخته‏ و پيش از ايشان، چنين بنايى وجود نداشته و خانه‏ اى نيز با نام «كعبه» نداشته‏ ايم.
دسته ديگر معتقدند كه: كعبه، پيش از حضرت ابراهيم عليه السلام ساخته شده و ايشان، آن را تجديد بنا كرده است. بسيارى از معتقدان به اين ديدگاه، بنيان‏گذار كعبه را حضرت آدم عليه السلام مى‏ دانند. براى جمع ميان دو قول، مى‏ توان گفت كه كعبه توسط حضرت آدم عليه السلام و در محلّ تعيين شده از جانب خداوند، ساخته شد؛ ولى با توفان نوح، از ميان رفت. سپس با راهنمايى خداوند و به دست ابراهيم عليه السلام تجديد بنا گرديد و مراسم شكوهمند و مناسك عبادى حج نيز به وى تعليم شد. به عبارت ديگر، ابراهيم عليه السلام نقشى هم‏پايه آدم عليه السلام در تاريخ كعبه دارد.
روايات مذكور در كهن‏ ترين منبعِ تاريخى؛ يعنى «اخبار مكّه» حاكى از آن است كه كعبه پيش از آفرينش آسمان‏ها و زمين، وجود داشته و اندك اندك قسمت‏هاى ديگر زمين از زير آن گسترده شد و وسعت يافت. به گفته برخى از روايات، كعبه را حضرت آدم عليه السلام بنا كرد.
هنگام طوفان نوح عليه السلام كعبه از ديده‏ ها پنهان شد و از آن دوران تا زمان حضرت ابراهيم عليه السلام پنهان بود و تنها برخى جايگاه آن را مى‏ دانستند تا آن‏كه خداوند مكان آن را به ابراهيم عليه السلام نشان داد. وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ…، ايشان از شام به مكّه حركت كرد و پسرش، اسماعيل عليه السلام و همسرش، هاجر عليهاالسلام را نيز همراه خود برد. اسماعيل عليه السلام در آن دوران، كودكى شيرخوار بود. ابراهيم عليه السلام با راهنمايى جبرئيل عليه السلام، آن دو را در كنار حِجر اسماعيل كنونى جاى داد و سايه‏ بانى براى آنان فراهم كرد و گفت: رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ‏؛ «خدايا! من ذُرّيّه خود را در اين سرزمينِ بى‏كشت و زرع، در كنار خانه‏ ات جاى دادم.» آنگاه خود به سوى شام برگشت.
چون آب زمزم فوران كرد، قبايلى از جُرهميان، با ديدن پرندگان، به آن سو شتافتند. آنان كنار هاجر و اسماعيل عليهما السلام ساكن شدند و اين نقطه بى‏ آب و سوزان، آبادانى يافت. پس از چندى ابراهيم عليه السلام نزد فرزند خود بازگشت و همراه او، پايه‏ هاى كعبه را در همان جاى اصلىِ آن، بر افراشتند. حجرالأسود از كوه «ابوقُبيس» و از بهشت فرود آمد. ابراهيم عليه السلام در كنار كعبه براى اسماعيل سايه‏ بانى از چوب‏ هاى درخت فراهم كرد كه خوابگاه گوسفندان او گرديد و نيز كنار كعبه، كه به صورت مكعّب ساخته شده بود، گودالى حفر كرد و آن را خزانه و محلّ نگهدارى هداياى كعبه قرار داد. چون ديوارها بالا آمد، اسماعيل عليه السلام از كوه ابوقبيس سنگى را كه اكنون مقام ابراهيم عليه السلام شناخته مى‏شود، براى پدر آورد و ابراهيم عليه السلام روى آن ايستاد و كعبه را ساخت.
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: «خداوند عزّوجلّ زمين را از زير كعبه گسترد تا منا، سپس آن را از منا به سوى عرفات گسترانيد. پس زمين از عرفات است و عرفات از منا است و منا از كعبه است.»
۸. سير بنا و بازسازى كعبه‏
كعبه در طول تاريخ پس از بناى اوليه به دست آدم عليه السلام ده مرتبه بازسازى شده كه عبارت‏اند از:
۱. شيث بن آدم ۲. ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام ۳. عمالقه ۴. جُرهم ۵. قُصىّ بن كلاب ۶. قريش ۷. عبدالله بن زبير ۸. حجاج بن يوسف ۹. سلطان مراد عثمانى ۱۰. دوران معاصر

۸. ۱. بناى كعبه به دست ابراهيم عليه السلام
دسته‏ اى از روايات بر اين نكته تأكيد دارند كه بناى كعبه به دست حضرت آدم عليه السلام بوده است. به گفته اين روايات، آغاز مراسم حج نيز به زمان حضرت آدم باز مى‏ گردد. همچنان‏كه نام‏گذارى برخى از نواحى اطراف مكه و نيز مشاعر، در ارتباط با اخبارى كه مربوط به حضرت آدم و همسرش حوا است. اگر اين روايات را بپذيريم، بايد بگوييم كه مدت زمانى پس از آدم، خانه كعبه چندان محل توجه نبوده تا آن كه حضرت ابراهيم عليه السلام بار ديگر آن را تجديد بنا كرد. در اين صورت، در نگاهِ تاريخىِ قرآن، تاريخ مكه و كعبه با تاريخ قدمت انسان بر كره خاكى برابرى مى‏ كند. آنچه قرآن مجيد بدان تصريح كرده، آن است كه كعبه به دست ابراهيم عليه السلام بازسازى شد. در عين حال، قرآن اين ديدگاه را نفى نمى‏ كند كه زمانى دراز پيش از آن، اين خانه وجود داشته و سپس تخريب شده است.
در آيه ۲۸ سوره حج و آيات ۳۵ تا ۳۷ سوره ابراهيم نيز از پيوند كعبه با ابراهيم عليه السلام سخن به ميان آمده است. ابراهيم عليه السلام پس از بناى كعبه از خداوند خواست تا اين مكان را حرم امن خود قرار دهد. خداوند هم دعاى وى را اجابت فرمود. همين امنيت و حرمت بود كه طى قرن‏ها، مكه را از تجاوز قبايل بدوى حفظ كرد و آن را شهرى‏ امن و به تعبير قرآن «البلد الامين» و «البلد الحرام» قرار داد.
ساختمان كعبه كه به دست ابراهيم عليه السلام بنا شد، در آن زمان خانه كعبه سقفى نداشت و ديوارهاى آن از سنگ بنا شده بود.

۸. ۲. در زمان جانشينان اسماعيل عليه السلام
قبيله‏ اى كه اسماعيل عليه السلام در ميان آنان بود، جُرْهم‏ نام داشت كه بعدها از ميان رفت و نشان آن در تاريخ گم شد. در دوره تسلّط جُرهم بر مكه بود كه مردم موحّد و خداپرست اين ناحيه، پس از سال‏ها كه عقايد توحيدى داشتند، بت پرست شدند. آنان به پيروى يكى از بزرگان خود با نام عمرو بن لُحَىّ، بتى را كه وى از شام به مكه آورد و نامش هُبَل بود، پرستيدند. آنها در عين حال، به خانه كعبه و خداى كعبه (ربّ‏ البيت) نيز معتقد بودند. به مرور، بر تعداد بت‏ها افزوده شد تا آنجا كه در زمان ظهور اسلام، بنا به اظهار برخى از منابع، نزديك به ۳۶۰ بت در اطراف و درون خانه كعبه قرار داشت. اين افزون بر بت‏هايى بود كه مردم در خانه‏ هاى خود نگه مى‏ داشتند.
بعد از جرهم، قبيله «خُزاعه» بر مكه تسلّط يافت. پس از آن، به تدريج قريش توانست مكه را از دست آنها خارج سازد و خود بر آن مسلط شود. تاريخ احتمالى تسلط قريش بر مكه حدود دو قرن پيش از هجرت بوده است.
۸. ۳. در زمان قريش‏
كعبه همواره مقدس بود و اعراب بر گرد آن طواف مى‏ كردند و به پرستش بت‏هاى خود مى‏ پرداختند. آنان بر اين باور بودند كه كعبه خانه خداست كه به دست ابراهيم و اسماعيل ساخته شده و اين در معتقدات دينى اعراب پيش از اسلام وجود داشت. سنّت دينى آنان بر محور ابراهيم عليه السلام و اسماعيل عليه السلام و كعبه بود و نه براى مسيحيان و نه يهوديان ميدان نفوذى در ميان اعراب، به ويژه نواحى جزيرة العرب وجود نداشت.
كعبه گهگاه در سيل‏ هايى كه در وادى مكه جارى مى‏ شد، آسيب مى‏ ديد و دوباره توسط خاندان‏ هايى كه در مكه حكومت مى‏ كردند بازسازى مى‏ شد. طبعا گاهى هم اين خرابى‏ ها در طول زمان رخ داده بود و ربطى به سيل‏ هاى جارى نداشت.
يكى از آخرين بازسازى‏ه اى كعبه كه پس از يك ويرانى اساسى و تخريب بخش عمده كعبه روى داد، پنج سال پيش از بعثت بود، زمانى كه پيامبرصلي الله عليه و آله سى و پنج سال داشت.
در اين زمان كعبه سقف نداشت و از ديوارهاى آن هم به قدر قامت يك انسان بيش نمانده بود. قريش بر آن شدند تا كعبه را بسان روز نخست آن بازسازى كنند، اما آنچه آنان را بر آن داشت كه در فكر بازسازى كعبه بيفتند آن بود كه در ميان خانه كعبه، خزينه‏ اى در قالب چاه پرداخته بودند و اموال متعلق به كعبه را در آن مى‏ نهادند و آن‏جا را گنج خانه كعبه نام كرده بودند. اين زمان، چنين اتفاق افتاد كه شبى گروهى به چاه رفته و اموالى از كعبه را به سرقت بردند. قريش در اين باره به جستجو پرداخت و آن جماعت را گرفته، مجازات كردند. آنان تصميم گرفتند تا با بالا بردن ديوارهاى كعبه، هم خانه كعبه را بسان‏ روز اول درآورند و هم مانع از رفتن كسى از ديوار در درون كعبه شوند. به علاوه تصميم گرفتند براى نخستين بار آن را مسقّف كنند.
قريش بر اين تصميم خود توافق كرده و به گردآورى پول پرداختند. قرار بر آن بود تا ديوار كهن كعبه را از اساس برداشته و عوض كنند. اولين سنگى كه از آن كندند، دوباره سرجاى خود قرار گرفت و همه را نگران كرد. يك نفر از قريشيان گفت: دليل اين امر آن است كه بناى كعبه بايد از پول حلال باشد، پولى كه كوچك‏ترين شبهه‏ اى در آن وجود نداشته باشد. آيا پولى كه تاكنون جمع شده، شبهه‏ اى در آن نيست؟ قرار شد آن پول را كنار گذاشته و از نو دوباره به جمع آورى پول بپردازند، اما اين بار از پولى كه كاملا حلال باشد و اندك شبهه‏ اى هم در آن نباشد.
با اين حال، حرمت خانه كعبه آنان را از خراب كردن ديوار كهن باز مى‏ داشت و كسى حاضر به شروع به كار نبود. وليد بن مغيره، از سران قريش، گفت: اى قريش! من كار را آغاز مى‏ كنم و پاره‏ اى از ديوار كهن را برمى دارم، آنگاه شما در ادامه به يارى من بياييد.
وليد بن مغيره كلنگ گرفت و چند سنگ از خانه كعبه را برداشت. قريش نزديك نرفتند و گفتند: يك شب بگذرد ببينيم اگر بلايى بر سر وليد نيامده باشد، پس روشن است كه خداوند در برداشتن ديوار از ما راضى است. اگر هم بلايى سر او آمد، خواهيم فهميد كه خداوند از اين كار خشنود نيست. يك شب برآمد و هيچ بلايى بر سر وليد نيامد. فرداى آن روز همه به يارى وليد بن مغيره رفتند و آن ديوارها كه مانده بود و خرابى در آنها بود، برداشتند. اين كار ادامه يافت تا آن كه به بن خانه رسيدند و در آنجا سنگ سبزى ديدند كه وقتى كلنگ بر آن زدند، لرزه بر مكه افتاد. آن را اساسى دانستند كه ابراهيم نهاده بود و نبايد به آن دست مى‏ زدند.
اكنون مى‏ بايست چهار ديوار كعبه را از بن مى‏ ساختند. قريش را به چهار گروه تقسيم كردند و هر گروهى از ايشان عمارت يك جانب از خانه كعبه را تقبل كردند. وقتى ديوارها را تا محاذات حجر الاسود رساندند، ميان قريش اختلاف افتاد و نزديك شد تا تيغ در يكديگر نهادندى و يكديگر را به قتل آوردندى. سپس پيران قوم در ميان آمدند و گفتند كه بنا نيست براى عمارت خانه كعبه، با هم منازعه كنيد و خون يكديگر بريزيد. اكنون قرار بگذاريد، نخستين كسى كه از بيرون مسجد اندر آيد، در اين باره حكم كند و حكم او را بپذيريد.
پس از ساعتى انتظار ديدند پيامبرصلي الله عليه و آله از بيرون مسجد درآمد. همگى از ديدن آن حضرت شادمان گشتند و فرياد زدند: جاء الامين. در آن زمان، قريشيان، ايشان را امين مى‏خواندند و اين براى آن بود كه امانت و صدق در او مى‏ديدند. از پيامبرصلي الله عليه و آله خواستند تا در اين باره حكم كند. آن حضرت عباي خود را گسترده و حجر الاسود را در آن جامه نهادند. آنگاه به چهار گروه قريش فرمود تا هر يك، گوشه‏ اى از آن را برگيرند. چون مقابل محل نصب حجر آوردند، آن حضرت خود به دست خويش سنگ را از جامه برداشت و به جاى خود نهاد. اين حكم همگان را راضى ساخت و خصومت ميان ايشان را از بين برد.
سپس ديوارها را تا سقف بالا بردند و براى نگهداشتن سقف هم پانزده ستون در نظر گرفتند و آن را بر شش پايه قرار دادند كه آب آن به وسيله ناودانى كه در ناحيه حِجر اسماعيل بود و اكنون نيز همانجاست، درون حجر مى‏ريخت. آنها حجر اسماعيل را هم از كعبه جدا كردند. اين در حالى است كه پيش از آن، حجر داخل در كعبه بود. در كعبه را هم در يك سو قرار داده و آن هم برابر زمين قرار نداده، بالاتر نصب كردند. ارتفاع كعبه در اين بنا تا ۶۴/ ۸ متر رسيد. سپس سقفى نيز براى آن قرار داده شد داخل كعبه با رنگ آميزى و تصاويرى از ابراهيم عليه السلام و مريم مقدس عليهاالسلام در حالى كه عيسى عليه السلام را در بغل داشت! تزيين شد. پيش از آن هم گويا كتيبه‏ هايى در داخل كعبه بوده است.
اين حكايت از طرق ديگر با افزوده‏ هاى ديگرى هم نقل شده است. مجموع اقداماتي كه قريش در اين بازسازي از كعبه انجام داده است به اين شرح است:
• ۹ ذراع ديگر بر ارتفاع آن افزودند و آن را به ۱۸ ذراع- ۸۷/ ۸ متر- رسانيدند
• آن را مسقف كردند
• از طول آن نيز حدود ۶ ذراع و يك وجب- حدود سه متر- كاستند كه حِجر اسماعيل عليه السلام امروزى بخشى از آن است. بنابراين، طول كعبه از بنايى كه ابراهيم عليه السلام ساخته بود، كمتر شد.
• در داخل بيت پايه‏ اى پى‏ ريزى كرده، ديوار را بر آن قرار دادند، كه بدين‏گونه حدود ۵۰ سانتى‏متر نيز ديوار كعبه به داخل رفت؛ همانجايى كه امروزه به «شاذروان» معروف شده و با سنگ سفيد گرداگرد كعبه را احاطه كرده است.
• اطراف حِجر را هم سنگ چين كرده‏ اند. از آن پس، طواف كنندگان از پشت آن طواف مى‏ كردند.
• درِ كعبه را هم بالاتر از زمين بردند و درِ پشت را بستند.
نوشته‏ اند كه قريش در جاهليت، روزهاى دوشنبه و پنجشنبه در كعبه را مى‏ گشودند و پلكانى قرار مى‏ دادند تا هر كس مى‏ خواهد بالا رود. براى حرمت‏ كعبه، كسى با كفش وارد نمى‏ شد
۹. تخريب و بناى كعبه‏، از آغاز اسلام تاكنون‏
• در سال ۶۴ هجري، عبدالله بن زبير شورش كرد و شهر مكه را به عنوان مركز حكومت خود برگزيد. سپاهيان شام كه در پى براندازى حكومت زبيريان بودند، براى تصرف آن، ابتدا به مدينه رفتند و سپس با سركوبى قيام آن شهر، به سوى مكه آمدند. آنها بر فراز كوه‏ هاى اطراف رفتند و شهر مكه را در حصار خود گرفتند و با نصب منجنيق، با آتش و سنگ به شهر حمله كردند. در اين درگيرى‏ ها، پرده كعبه آتش گرفت و پس از آن كعبه نيز ويران شد. در همين حال، خبر مرگ يزيد به سپاهيان شام رسيد و آنان بازگشتند.
عبدالله بن زبير، به رغم مخالفت برخى از اصحاب، باقى مانده ديوار كعبه را از پايه و اساس برداشت و بار ديگر آن را بنا كرد. وى در بناى جديد كوشيد تا تغييرى را كه‏ قريش در ساختمان كعبه داده و مقدار شش ذرع و يك وجب از مساحت آن را در سمت حِجْر اسماعيل‏ كاسته بودند، حدود سه متر داخل كعبه كرده و آن را به همان شكل قبل از بناى قريش در آورد.
به علاوه، اِبن زبير به مانند آنچه پيش از بناى قريش بود دو در براى كعبه گذاشت كه هر دو در، روى زمين قرار داشت نه مانند وضع فعلى كه حدود ۲ متر بالاتر از زمين است يك در براى ورود و در ديگر براى خروج بود. اين درها، دقيقا به جاى همان محلى بود كه درهاى پيشين قرار داشت. درِ فعلى در سمت شرقى‏ است و درِ ديگر در برابر آن در سمت غربى بود. اِبن زبير قدرى نيز بر ارتفاع كعبه افزود و آن را تا بيست و هفت ذرع رسانيد. ديواره حجر اسماعيل را نيز مدور نكرده و ناودانى براى كعبه قرار داد تا آب باران داخل حجر بريزد.
از زمان اِبن زبير اين رسم باب شد كه به هنگام ترميم كعبه، يك ديوار چوبى بزرگ در اطراف آن نصب مى‏ كردند تا طواف گزاران، خارج از آن ديوار طواف كنند و ناظر تجديد بنا يا ترميم كعبه نباشند.
• در سال ۷۳ شهر مكه به دست حَجّاج بن يوسف ثقفى افتاد و عبدالله بن زبير به قتل رسيد. حَجّاج با نوشتن نامه‏ اى به عبدالملك مروان، خليفه وقت، از وى خواست تا اجازه دهد كعبه را به شكل قبلى خود در آورد و افزوده اِبن زبير را كم كند. عبدالملك اجازه داد تا كعبه به همان صورت گذشته، كه از پيش از بعثت ساخته شده بود، تنها داراى يك در باشد و آن مقدار از حجر اسماعيل كه داخل كعبه شده بود، دوباره بر حِجْر افزوده شود. نوشته‏ اند كه بعدها عبدالملك از اين دستور خود پشيمان شد؛ چرا كه گفته مى‏ شد عبدالله بن زبير بر اساس روايتى از رسول خدا صلي الله عليه و آله آن تغييرات را ايجاد كرده بود. در اين تغيير، تمامى آنچه را كه اِبن زبير عوض كرده بود، به حالت اوّل برگشت.
• سالها بعد، منصور عباسى در انديشه بازسازى آن بر اساس بناى ابن‏ زبير بود كه مالك ابن انس او را از آن نهى كرد و گفت: نبايد او با اين اقدام خود كارى كند كه كعبه بازيچه دست ملوك و اميران بعدى قرار گيرد؛ به طورى كه هر روز كسى از آن كم كند و يا بر آن بيفزايد و هيبت آن را از بين ببرد.
مصالح مورد استفاده در بناى كعبه، سنگ‏هاى سياهى است كه از كوه‏هاى اطراف مى‏ آوردند. به همين دليل بناى آن بسيار مستحكم و استوار است. بعدها بازسازى كعبه در حدّ ترميم و تعمير ادامه يافت.
• در سال ۸۰۴ سلطان‏ قايتباى داخل كعبه را تعمير كرده و اين مطلب را در كتيبه‏ اى كه در حرم بوده، نوشته است. گاه به صورت مختصر ديواره‏ ها و گاه سقف تعمير مى‏ گرديد. براى مثال در سال ۹۵۹ خللى در سقف كعبه پديد آمد كه تعمير گرديد. چنان كه در سال ۱۰۲۰ بخشى از ديواره‏ هاى كعبه تعمير شد
• تنها در زمان سلطان مراد چهارم، كعبه دقيقا مانند همانچه كه از زمان حجاج باقى مانده بود، بجز در قسمت حجر الأسود از اساس بازسازى گرديد. اين بازسازى نسبتا كامل در سال ۱۰۴۰ هجرى صورت‏ گرفت. دليل بازسازى پايه‏ اى كعبه آن بود كه به سال ۱۰۳۹ سيل عظيمى در مكه آمد كه سبب خرابى بخش عمده ديواره‏ هاى كعبه شد. شرح تفصيلى ماجراى بازسازى كعبه در اين سال كه پس از تقريبا هزار سال، اولين بازسازى از اساس بوده، در منابع تاريخى مكه نقل شده است.
همچنين گزارش اين سيل و همچنين گزارش تجديد بناى ديوارهاى افتاده كعبه را يكى از علماى برجسته شيعه با نام ملا زين العابدين كاشانى كه در مكه ساكن بوده و خود در اين بازسازى شركت ‏كرده است، در رساله كوچكى به نام «مُفَرّحَة الأنام فى تأسيس بيت الله الحرام» نوشته است.
او در آغاز رساله خود مى‏ نويسد: «روز چهارشنبه، نوزدهم شعبان ۱۰۳۹، سيل عظيمى داخل مسجد الحرام شد و آب به درون كعبه شريفه درآمد، به قدر قامت فقير و يك شبر و دو انگشت… و خرابى بسيار درمكه معظمه واقع شد وچهار صد وچهل و دو نفر در سيل هلاك شدند؛ از آن جمله معلمى با سى طفل در مسجدالحرام بوده وسيل ازابواب مسجد داخل مى‏ شده، نتوانستند كه بيرون آيند و كسى نيز نتوانست به ايشان رسيد و آب از سر ايشان گذشت…». وى سپس شرحى مبسوط از چگونگى مسجد الحرام و تجديد بناى ديوار كعبه و نقش خود و شخصى به نام حسين ابرقوهى در آن بيان كرده است.
در واقع، قرار گرفتن كعبه در امتداد وادى ابراهيم، سبب مى‏ شد تا سيل به آن آسيب رساند. در اصل، مسير سيل يا به عبارتى مسيل همان طريق (راه) مسجد الحرام است كه آب را به سمت حرم سوق مى‏دهد. پيش از اين، از زمان صدر اسلام، در محل «مسجد الرايه» كه آن را «مسجد الردم الأعلى» مى‏ ناميده‏ اند، سيل‏ بند ساخته مى‏ شد. اين سيل معمولا از باب بنى شيبه وارد مسجد مى‏ شد و به همين دليل آن زمان به آن باب السيل هم گفته مى‏ شد. با اين حال، بيشتر اوقات سيل به سوى مسجد الحرام سرازير مى‏ گشت و آن را پر از آب مى‏ كرد. از قديم مردم مكه براى هر يك از اين سيل‏ هاى هولناك نامى برمى‏ گزيدند و شمارش آنها را داشتند.
فهرست سيل‏ هايى كه تا سال ۱۳۵۰ قمرى در مكه جارى شده و در كتاب‏ هاى تاريخ ثبت گرديده، به هشتاد و پنج مى‏ رسد. بعد از آن در سال ۱۳۸۴ ق سيل مهمى در مكه جارى شد كه عكس‏هاى آن باقى و موجود است.
به هر روى، كعبه پس از بناى آن در سال ۱۰۴۰ تاكنون، تنها اصلاحات جزئى، بر رويش انجام گرفته و تعمير شده است.
• در كتيبه‏ اى كه در حرم بوده، آمده است كه سلطان محمد عثمانى در سال ۱۰۷۰ تمامى سقف و آنچه را كه داخل حرم بوده، تعمير كرده است.
• يكى از مهم‏ترين اين ترميم‏ ها، اقدامى است كه در سال ۱۳۷۷ ق براى اصلاح سقف كعبه صورت گرفت. در اين اقدام، سقف پيشين به طور كلى برداشته شد و پس از ترميم ديوارها، مجدداً سقف تازه‏اى زده شد. در ادامه همين تعميرات، داخل كعبه و ناودان و پله‏ هاى داخل براى رسيدن به سقف و ستون‏هاى نگاه‏دارنده سقف نيز ترميم شد.
۹. ۱. ترميم كعبه در سال‏هاى۱۴۱۵ تا ۱۴۱۷ هجرى قمرى‏
با گذشت بيش از ۳۷۵ سال از آخرين بناى كعبه، كه به سال ۱۰۴۰ هجرى صورت گرفت، به تدريج ديواره‏ هاى داخلى و خارجى كعبه، دستخوش برخى تغييرها و دگرگونى‏ هايى شد كه ضرورت ترميم آن را ايجاب مى‏ كرد؛ به طورى كه برخى از سنگ‏هاى بيرونى ديوار، دچار خوردگى‏ هايى شده بود كه بى‏ توجهى به آن، كار درستى به نظر نمى‏ رسيد. به همين دليل، در سال ۱۴۱۴ هجرى بنا شد تا اصلاحاتى در مجموع بناى كعبه صورت گيرد. اين اصلاحات شامل پر كردن خلاء ميان سنگ‏ها و اصلاح شكستگى آنها با جنس خود آن سنگ‏ها بود كه از كوه‏هاى مكه گرفته شده بود.
بندهاى ميانى سنگ‏ها با ملاط مخصوص، به رنگ مايل به سفيد، به صورت خطوطى مستقيم كشيده شد و ظاهر كعبه به صورت يك بناى تازه درآمد؛ در حالى كه بنا، همان بناى كهن باقى ماند. در سال ۱۴۱۵ مرمت بيرونى ديوارهاى كعبه به پايان رسيد، در حالى كه زائران مى‏ توانستند كارهاى انجام شده را مشاهده كنند.
پس از آن انديشه بازسازى جدى كعبه مطرح شد تا هم خرابى‏ هاى موجود رفع شود و هم زمينه‏ هاى خرابى‏ هاى بعدى از ميان برود. فواصل موجود ميان الواح و كتيبه‏ هاى موجود در داخل كعبه با سنگ هاى اصلى، زمينه رشد موريانه و انواع قارچها را فراهم كرده بود كه مى‏ بايست از ميان مى‏ رفت. اين اقدامات، فرصتى را مى‏ طلبيد كه به ماه آغازين سال ۱۴۱۷ ق موكول و كار از دهم محرم آن سال آغاز گرديد.
مسؤوليت اصلاحات را مؤسسه بن لادن عهده‏ دار شد و با كشيده شدن يك ديوار بلند در اطراف كعبه، مهندسان و كارگران در دهم محرم به سرعت مشغول به كار شدند. تجربه كشيدن ديواره‏اى كه كعبه را از نظر مردم پنهان كرده و تعمير آن در پس پرده انجام گيرد، مربوط به تجربه‏ اى بود كه در سال ۱۰۴۰ و قبل از آن بكار گرفته شده بود. در آن سال بر اساس فتواى بسيارى از علماى وقت، براى حفظ حرمت كعبه، بازسازى آن، در پس پرده صورت گرفت. در ديواره‏ پرده‏ اى كه در اطراف كعبه كشيده شد، البته حجرالاسود بيرون ماند تا مردم بتوانند آن را استلام كنند.
در بازسازى اخير، ابتدا تمام الواح يادگارى و تاريخ‏ دار از داخل كعبه برداشته شده در جاى ديگرى نگهدارى شد. سقف كعبه و نيز سه ستون چوبى به طور كامل برداشته شده و از نو تجديد شدند. سطوح داخلى ديواره‏ هاى كعبه نيز به همان شكل كه سطح خارجى آن ترميم شده بود، اصلاح گرديد. تمام سنگ‏ هايى كه براى اصلاح ملاط هاى آن برداشته مى‏ شد، ابتدا به ترتيب شماره گذارى شده و دقيقا پس از اصلاح سرجايش گذاشته مى‏ شد. طبعا ملاطها نيز عوض مى‏ شدند تا حالت چسبندگى خود را حفظ كنند. اين اصلاحات به تدريج و بخش بخش انجام مى‏ شد تا در حين كار استحكام بنا حفظ شود. بدين صورت كه اصلاح ديواره‏ها، از رج‏ هاى بالايى آغاز شد تا به آخرين رج در ديوار كه همسطح كف كعبه بود، ختم گرديد. براى سقف كعبه نيز كه مهم‏ترين ماده آن چوب است، پس از مشورت‏هاى فراوانى كه با مراكز مختلف صورت گرفت، چوب هايى بكار برده شد كه ضمن آن كه از مقاومت بالايى برخوردار بودند، ميزان انقباض كمترى داشته و بتوانند در برابر موريانه و قارچ و نيز آب و هواى عربستان مقاومت كنند. قطعه‏ هاى چوب عمدتا از چوب هايى انتخاب شد كه داراى طول ده متر و عرض دست كم يك متر باشد. اين چوب ها از جنگل‏ هاى برمه انتخاب شده و پس از آماده سازى به جده و از آنجا به مكه انتقال داده شد. پس از اصلاح وضع داخل كعبه و سقف آن، حجر اسماعيل هم به طور كامل بازسازى گرديده سنگ هاى بكار رفته در اصل ديوار و نماى خارجى آن، تعويض گرديد.
۱۰. ساختمان كعبه‏
پيش از اين درباره تاريخچه بناى كعبه سخن گفتيم. اكنون به شرح جزئياتى درباره اجزاء كعبه مى‏پردازيم.
• بناى سنگى كعبه مشخصات زير را دارد، اين در حالى است كه در برخى از سنجش‏ ها، اختلافاتى هرچند جزئى ديده مى‏ شود (در سايت «الرئاسة العامة لشؤون الحرمين الشريفين» با اشاره به تفاوت‏ هايى كه در محاسبه اندازه ‏ديوارهاى كعبه در ميان مورخان وجود دارد آن‏ها را ناشى از تفاوتى دانسته است كه در اندازه ذراع دست و آهن وجود دارد. ذراع دست بين ۴۶ تا ۵۰ سانت و ذراع آهن ۵/ ۵۶ سانت است. اين در حالى است كه برخى ذراع دست را ۴۸ سانت مى ‏دانند.):
• طول ضلع درِ كعبه؛ يعنى از ركن اسود تا ركن عراقى ۶۸/ ۱۱ متر.
• طول ركن عراقى تا شامى، طرفى كه حجر اسماعيل در آن قرار دارد: ۹۰/ ۹ متر.
• طول ركن شامى تا ركن يمانى ۰۴/ ۱۲ متر.
• طول ركن يمانى تا ركن اسود ۱۸/ ۱۰ متر.
• گزارش ديگر حكايت از آن دارد كه: ارتفاع آن حدود پانزده متر (به طور دقيق ۸۵/ ۱۴)، است
• زاويه‏ هاى كعبه نيز تقريباً به سمت جهات اربعه؛ شمال، جنوب، شرق و غرب است.
• حجرالأسود در ارتفاع ۱۰/ ۱ از زمين قرار گرفته است.
• و درِ كعبه نيز حدود دو مترى از زمين مطاف ارتفاع دارد و با نردبان بايد بالا رفت.
• كعبه از دريا حدود ۳۰۰ متر بالاتر است.
• محل كعبه تقريباً در وسط مسجدالحرام است البته بيشتر به ضلع شرقى و جنوبى مسجدالحرام نزديك است تا به دو ضلع ديگر.
• مساحت كعبه در پايين ديوار كعبه، ۱۴۵ متر است.
۱۰. ۱. مصالح كعبه
بناى كعبه از سنگ‏هاى سياه و سختى ساخته شده كه با كنار زدن پرده از روى آن، كاملا آشكار است. اين سنگ ها كه از زمان بناى كعبه از سال ۱۰۴۰ ق تا به امروز برجاى مانده، از كوه‏ هاى مكه به ويژه جبل الكعبه كه در محله شُبَيكه مكه بوده، گرفته شده است. سنگ‏ ها اندازه‏ هاى مختلف دارد، به طورى كه بزرگترين آنها با طول و عرض و ارتفاع ۱۹۰، ۵۰ و ۲۸ سانتيمتر و كوچكترين آنها با طول و عرض ۵۰ و ۴۰ سانتيمتر است. پايه ‏هاى آن از سرب مذاب ريخته شده و بدين ترتيب بنايى است مستحكم و استوار.
۱۰. ۲. سقف كعبه
سقف كعبه به صورت دو سقفى (با فاصله ۱۲۰ سانت ميان دو سقف) است كه با سه پايه چوبى كه در ميانه آن در يك رديف قرار گرفته، نگهدارى مى ‏شود. اطراف آن سنگ‏هاى مرمر نصب شده و در كنار آن پلكانى قرار دارد كه براى رسيدن به سقف بالايى تعبيه شده است. درى كه از بالا به روى بام كعبه گشوده مى شود به نام باب التوبه شهرت دارد.
۸۰ سانتى‏متر نيز ديواره اطراف سقف دوم است تا آب‏هاى باران در آن جمع شود و به وسيله ناودان به داخل حِجر بريزد. براى روشن شدن سقف دوم، در زمان اِبن زبير چهار روزنه تعبيه و با سنگ‏هايى كه از يمن براى وى آورده بودند، تزيين شده بود.
۱۰. ۳. درون كعبه‏
از آغاز ساخت كعبه به دست حضرت ابراهيم عليه السلام، قبايل، طوايف و پادشاهان، هدايايى را براى نصب در داخل كعبه ارسال مى ‏كردند. نخستين هدايا كه درون آن آويزان گرديد، دو «شاخ گوسفند» يا قوچ بود كه گفته مى ‏شد همان شاخ‏ هاى «ذبيح ابراهيم عليه السلام» است. اين دو شاخ در دوران «عبدالله بن زبير» و در جريان آتش سوزي كعبه از ميان رفته است.
در دوران اسلامى، تقديم هدايا افزايش يافت و «عمر بن خطاب»، خليفه وقت پس از فتح «مداين»، دو نيم ماه زرين را كه براى او فرستاده بودند، در كعبه آويخت. پس از وى، خلفاى اموى‏ و عباسى نيز هدايايى تقديم داشتند [۲] كه طىّ ساليان دراز، همواره زينت بخش كعبه بوده است.
هم‏اكنون در درون كعبه سه ستون چوبى منبّت كارى شده از چوب عود وجود دارد كه به موازات هم قرار گرفته و قُطر هر يك ۲۵ سانتى‏متر است. يكى از ستون‏ هاى داخل كعبه كه در زمان حجاج در آتش سوخت، در موزه حرم، واقع در مسير حديبيه نگهدارى مى‏شود.
ديوارهاى داخلى با حرير سبز و سقف آن با پرده‏ هاى زيبا پوشيده شده و روى آن‏ها اسامى پروردگار و عباراتى چون: «لا إِلَهَ إِلا اللهُ»، «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ» نوشته شده است. گفتنى است همه ساله در روز هشتم ذى‏ حجه درون كعبه را با آب زمزم و گلاب قمصر كاشان مى‏ شويند و پرده خانه را نيز تعويض مى‏ كنند. پيامبر صلى الله عليه و آله براى نخستين بار به‏ هنگام فتح مكه، پس از شكستن بت‏ها و از ميان بردن تصاوير نقش شده بر ديوار، داخل خانه را با آب زمزم شستند كه اين رسم تاكنون پابرجاست.
۱۰. ۴. اركان كعبه‏
چهار زاويه كعبه به چهار «ركن» نامور است. هرگاه واژه ركن بدون پسوند به كار رود، مقصود از آن ركنى است كه حجرالاسود در آن است.
مسير طواف، از ركن حجرالاسود آغاز مى‏ شود، سپس به ركن عراقى مى ‏رسد، پس از آن به ركن شامى و سپس به ركن يمانى و آنگاه باز به ركن حجرالأسود مى‏رسد و همين‏جا يك شوط پايان مى‏ يابد.
از ميان اين چهار ركن، فضيلت ركن يمانى و ركن اسود از دو ركن ديگر بيشتر است؛ چنان‏كه روايات زيادى از شيعه و سنّى درباره فضيلت و اهميت اين دو ركن نقل شده است. بنا به مشهور، محلى كه براى فاطمه بنت اسد عليهاالسلام شكافته شد تا به درون كعبه رود و فرزندش على بن ابى‏ طالب عليه السلام را به دنيا آورد، در كنار ركن يمانى بوده است.
به دليل بازسازى‏ هايى كه در ديوار كعبه صورت گرفته، هيچ اثرى از محل ورود اين بانوى بزرگوار بر كعبه ديده نمى ‏شود و هر نوع جستجو براى يافتن آن ناممكن است.
۱۰. ۵. درِ كعبه
چنان‏كه گفته شد، كعبه پيش از اسلام، دو در داشت كه يكى در همين محل فعلى و ديگرى، مقابل آن بود. در بازسازى كعبه، در سال پنجم پيش از بعثت، براى صرفه جويى يك در براى آن گذاشته شد. ابن زبير
در بازسازى خود دو در گذاشت و حجاج آن را به حالت اول يعنى بناى قريش برگرداند. با اين حال، براى اين كه رفتن داخل كعبه در دسترس هر كسى نباشد، اين در جايى ساخته شد كه رفتن به داخل كعبه نياز به نردبان داشت و دارد.
هر بار اميران و پادشاهان مختلف، نردبانى‏ هايى ساخته و به رسم هديه تقديم مديريت حرم مى ‏كرده‏ اند كه شرحى از آنها در منابع بر جاى مانده است. عبدالله غازى (م ۱۳۶۵ ق) مى‏گويد پله ‏كانى كه امروزه هست از چوب ساج با يازده پله است كه از هند اهدا شده است. همان زمان پله‏ كان‏هاى ديگرى هم بوده است.
اما مهم‏تر از آن در كعبه است كه رقابت بيشترى براى بناى آن بوده است، زيرا به هر حال، روى اين در كتيبه‏ اى نوشته شده و يادگارى از امير و سلطانى كه آن را اهداء مى ‏كرد وجود داشت. فهرستى از درهاى ساخته شده در دوره مماليك و عثمانى تا زمان سعودى‏ ها در دست است. در فعلى كعبه، در سال ۱۳۹۹ ق بر روى كعبه نصب شده است.
• وزن باب كعبه ۲۸۰ كيلوگرم مى‏ باشد كه از طلا با عيار ۱۰۰٪ تهيه شده است.
• طول باب كعبه ۱۰/ ۳ متر،
• عرض آن ۹۰/ ۱ متر،
• پهناى آن ۵۰ سانتى‏متر،
• ارتفاع آن از كف، ۲۵/ ۲ متر است.
روى در كعبه به طرز بسيار زيبايى آيات قرآن در چهار دايره و شش مربع مستطيل به خط ثلث منقوش شده است. اين در به وسيله قفلى كه آيات قرآن بر آن نقش بسته، قفل مى‏گردد. قفل موجود به جاى قفل قديم كه هفتاد سال قدمت داشته، نصب شده است.
گفتنى است در عصر جاهلى، كليددارى كعبه، از منصب‏ هاى مهم بود. هنگام فتح مكه، كليد كعبه در اختيار «عثمان بن ابى طلحه عبدى» بود و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را از وى گرفت و با ورود به كعبه، تمامى بت‏ها را شكسته و پس از آن مجددا كليد را به آنها برگرداندند. اكنون نيز كليدداري كعبه از آن خاندان بني شيبه است.
۱۱. مناصب كعبه هنگام ظهور اسلام‏
هنگام ظهور اسلام در شبه جزيره، براى هرچه بهتر برگزار كردن مراسم حج و پذيرايى زائران، مناصبى وجود داشت كه ميان قبايل و يا افرادى خاص تقسيم مى ‏شد. اين مناصب كه در طول تاريخِ خود، باعث تنش‏ ها و برخوردهايى ميان متصدّيان آن‏ها مى ‏شد، در آن هنگام عبارت بودند از:
۱- سِقايت؛ آب دادنِ حاجيان و زائران كعبه به عهده «عباس»، عموى پيامبر صلى الله عليه و آله از بنى هاشم.
۲- رِفادت؛ ميهمان دارى و پذيرايى زائران، به دست «حارث بن عامر» از بنى‏ نَوفَل.
۳- عُقاب؛ پرچمدارى در دست «ابوسفيان»، صخر بن حرب از بنى‏ اميه.
۴- حجابت؛ دربانى، كليددارى.
۵- سِدانت؛ پرده‏دارى.
۷- لواء؛
۸- دارالنَّدوه، به دست «عثمان بن طلحه» از بنى عبد الدّار.
۹- قُبَّه؛ انبار سلاح و محل جمع‏ آورى سلاح‏هاى جنگى، در دست «خالد بن وليد»، از بنى مَخْزوم.
۱۰- سفارت؛ در دست «عمر بن خطاب» ازبنى عَدى.
۱۱- ايسار و ازلام؛ بخت آزمايى و شرط بندى، در دست «صفوان بن اميه» از بنى‏ جُمَحْ.
۱۲- قضا و داورى؛ كه در ميان افراد دست به دست مى‏ گشته است.
۱۳- حفاظت اموالِ متعلق به كعبه و بت‏ها؛ به عهده «حارث بن قيس» از بنى سَهْم.
۱۴- قيادت؛ سردارى و سرپرستى كاروان‏ هاى بازرگانى، در دست «ابوسفيان» از بنى‏ اميه.
۱۵- پرداخت ديه و غرامت؛ در اختيار طايفه بنى تَيم بن مُرَّه.
۱۶- اعِنّه؛ سرپرستى چارپايان و ستوران قريش به هنگام جنگ.
۱۷- عمارة؛ نگهبانى و بازسازى مسجدالحرام، به دست «شَيْبة بن عثمان» از بنى‏ عبدالدار.
۱۲. منابع جهت مطالعه بيشتر:
- الحج و العمره في الكتاب و السنه
- شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام‏
- اخبار مكه ازرقي
- التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم يا ترجمه فارسي آن با نام كعبه و مسجد الحرام در گذر تاريخ
- آثار اسلامي مكه و مكدينه
- تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه